بــــ ـــ ـــي يـــــــار - پيام‌هاي ارسالي

پرواز مبهوت...

Wed, 13 May 2015 13:50:00 GMT

پرواز مبهوت...

حرف هايم مي بارند...

Sat, 27 Dec 2014 22:38:00 GMT

حرف هايم مي بارند...

بس است گم شدن در تــــــــــــــــو....بايد خودم را پيدا کنم.... . . . . بي يار

Mon, 27 Oct 2014 23:32:00 GMT

*بس است گم شدن در تــــــــــــــــو....بايد خودم را پيدا کنم....* . . . . بي يار

تير ها بوسه بارانت کردند....دوستي شان ، دوستي خاله خرسه بود ! . . . . . بي يار

Wed, 29 Oct 2014 23:35:00 GMT

*تير ها بوسه بارانت کردند....دوستي شان ، دوستي خاله خرسه بود !* . . . . . *بي يار*

انگار يک دنيا سکوت بلعيده ام...! هيچ اشتهايي براي فرياد ندارم ! . . . . بــ ـــ ـــي يـــار

Fri, 14 Feb 2014 16:05:00 GMT

*انگار يک دنيا سکوت بلعيده ام...!* *هيچ اشتهايي براي فرياد ندارم !* . . . . بــ ـــ ـــي يـــار

شهادت نصيبت پسرم...

Wed, 19 Nov 2014 13:03:00 GMT

شهادت نصيبت پسرم...

پناه مي برم به.. . . . . خدا از شر.. . . . . . . . . . . . . . خودم :(

Mon, 22 Jul 2013 00:05:00 GMT

پناه مي برم به.. . . . . *خدا* از شر.. . . . . . . . . . . . . . *خودم* :(

سوز دل...

Thu, 01 Jan 2015 13:14:00 GMT

سوز دل...

قلبم شش تکه شده است....براي هر گوشه از ضريحت... . . . . . بي يار

Sat, 06 Dec 2014 22:53:00 GMT

*قلبم شش تکه شده است....براي هر گوشه از ضريحت...* . . . . . *بي يار*

گاهي انقدر از اتفاق هاي تلخ مي ترسم...که حواسم به اتفاق هاي خوب زندگي ام نيست.... درست مثل حالا که تو هستي و من غم نداشتنت را ميخورم... . . . . خدا...

Sun, 06 Oct 2013 22:50:00 GMT

گاهي انقدر از اتفاق هاي تلخ مي ترسم...که حواسم به اتفاق هاي خوب زندگي ام نيست.... درست مثل حالا که تو هستي و من غم نداشتنت را ميخورم... . . . . *خدا...*

حالا ديگر عاشق خودم شده ام... بس که تو را دوست دارم.... . . . . بي يار

Thu, 23 Jan 2014 00:39:00 GMT

*حالا ديگر عاشق خودم شده ام...* *بس که تو را دوست دارم....* . . . . *بي يار*

دندانم هنوز داغدار خونيست که از انار گونه هايت ريخته ! . . . . . بي يار*

Thu, 23 Jan 2014 00:28:00 GMT

*دندانم هنوز داغدار خونيست که از انار گونه هايت ريخته ! . . . . . *بي يار*

آتش زير خاکستر...

Wed, 26 Feb 2014 23:03:00 GMT

آتش زير خاکستر...

توبه... زنده ياد شيخ رضا ابوالقاسمي

Sat, 04 Aug 2012 23:07:00 GMT

توبه... زنده ياد شيخ رضا ابوالقاسمي

راه مي رفتيم و حرف مي زديم.... پايش به سنگ خورد و زمين افتاد...خنديد و گفت حواسم پيش تو بود که زمين خوردم..... و من سرم را به آسمان بردم و آرام و شرمنده زير لب گفتم....اما من حواسم پيش تو نبود که زمين خوردم.......

Sat, 13 Jul 2013 00:14:00 GMT

راه مي رفتيم و حرف مي زديم.... پايش به سنگ خورد و زمين افتاد...خنديد و گفت *حواسم پيش تو بود که زمين خوردم*..... و من سرم را به آسمان بردم و آرام و شرمنده زير لب گفتم....اما من *حواسم پيش تو نبود که زمين خوردم*.......