پيام
* هاتف *
92/2/20
بي يار
بوي نم خاک ...بوي رطوبت اشک....بوي طراوت يک ديدار غرق در سکوت مي آمد....بال پرستو ها خسته تر از هميشه باز و بسته مي شد و آسمان ابري بود و ابر ها قرار شان نبود ببارند........و من و تو روبروي هم خيره بوديم و نفس نفس ميزديم......