سلام
من آپم ... قلم رنجه بفرماييد.
به نام خدا دل سپرده ام به روياهايي که مرا به ناکجا آباد مي برد دل سپرده ام به نگارهايي که براي خودم ساخته ام دل سپرده ام به يادهايي که ذکر او را از من گرفته انددل سپرده ام به يک سيب کال که نامش زندگي است دل سپرده ام به عقلي که عاقل نيست دوباره بايد دل را دور بيندازم که اينقدر سر نسپرد دوباره بايد عقل را عاقل کنم دوباره بايد زندگي را آب دهم کي مي رسي زندگي ؟سلام مطلب زيبايي نوشتيد ما رو هم سر ذوق آورد وبلاگ نويسي تازه کارم با مطلبي با عنوان خدمت هاي کوچم اما صادقانه به روزم ممنون ميشم با نظراتتون ياريم کنيد يا مهدي
من تو را به کسي هديه مي دهم که از من عاشق تر باشد و از من براي تو مهربان تر. من تو را به کسي هديه مي دهم که صداي تو را از دور؛ در خشم، در مهرباني، در دلتنگي، در خستگي، در هزار همهمه ي دنيا، يکه و تنها بشناسد. من تو را به کسي هديه مي دهم که راز معصوميت گل مريم و تمام سخاوت هاي عاشقانه اين دل معصوم دريايي را بداند؛ و ترنم دلپذير هر آهنگ، هر نجواي کوچک، برايش يک خاطره باشد. او بايد از نگاه سبز تو تشخيص بدهد که امروز هواي دلت آفتابي است؛ يا آن دلي که من برايش مي زييستم، سرد و باراني است.
آه يک روز همين آه تو را مي گيرد
گاه يک کوه به يک کاه به هم مي ريزد ...
بسيار زيبا ...
من آپم ... منتظرتونم ...