ارزو به دل موندم يه روز اين وبلاگت باز کنم و بخونم که شادي .ارومي.خوبي ... اما افسوس....
تورو خدا حال و هواي خودت عوض کن تا حال و هواي اين نوشته ها هم عوض شه....
اين نوشته ديگه نهايت نا اميدي بود.
دل به غم دادن و از ياس سخن گفتن ها ، کار انهايي نيست که خدا را دارند.....
پشت هر کوه بلند ،سبزه زاريست پر از ياد خدا
و در ان باز کسي مي خواند
که خدا هست هنوز...خدا هست هنوز...
اين شعر به ذهنم اومد:
کسي هست به فرياد دل من برسد؟
تا خدا راه درازي دارم ...
جاده اي ميخواهم که قدم هاي گريزانم را به در خانه ي آن دوست برد....
يک ميان بر به حريم بالا ...
.......
.............